منظور از تحلیل تکنیکال چیست؟ – مزیتهای تحلیل تکنیکال
معاملهگرها در بازارهای مالی مانند فارکس و ارز دیجیتال همواره دنبال روشهایی برای کسب سود از بازار هستند و هرکس بنا بر علم، تجربه، و شخصیت خود روشی را در پیش میگیرد. عدهای روی روش خود حساس هستند و فقط آن را قبول دارند، و عدهای روشهای مختلف را دائماً آزمایش میکنند.
هر دو کار مطلقاً اشتباه است. معاملهگری در بازار موفق است که روشهای مختلف را خوب بشناسد، آنها را با هم مقایسه کند، یک سبک را برای خود برگزیند و به آن پایبند باشد و در نهایت همواره دانش خود را بهروز کند.
اما انتخاب از بین این همه سبک و روش و نظریه واقعاً کار دشواری است. تقریباً هر کسی بعد از قهر و خارج شدن از خانه تصمیم گرفته در بازارهای مالی سبک خود را ارائه کند!
تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندمنتال، پرایس اکشن، چنگال اندروز، فیبوناچی، امواج الیوت، ایچیموکو، کانال، حمایت و مقاومت، استراتژی استوکاستیک و دهها مورد دیگر. هر کدام از این موارد برای خودشان ادعای برتر بودن، و کتابهای مفصل دارند!
بنابراین، بهتر است قبل از شروع ترید در فارکس یا کریپتو، حتماً با سبکهای مختلف معاملاتی آشنا شوید. در این مطلب قصد داریم مقایسهای بین دو موضوع مهم و مطرح تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن داشته باشیم.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی سهمها و جفتارزها (به انگلیسی: Technical Analysis) یک روش تحلیلی است که در آن با مطالعهی دادههای گذشته یا هیستوری یک سهم، سعی در پیشبینی قیمت آینده داریم.
تکنیکالیستها شدیداً بر این باورند که همهچیز از جمله اخبار، اتفاقات در تمام دنیا، شرایط سیاسی و اقتصادی، و غیره در قیمت بهنوعی حل میشوند، و قیمت در واقع بازتابدهندهی اتفاقات است؛ درست مانند آینهای که نور را منعکس میکند.
یکی دیگر از باورهای جدی در تجزیه و تحلیل فنی، تکرار گذشته است؛ به عبارت دیگر، در این سبک اعتقاد بر این است که میتوان در گذشته بازار الگوهایی را پیدا کرد و این الگوها در آینده نیز تکرار خواهند شد. پس، با یاد گرفتن این الگوهای میتوان چارت را با دقت بالایی پیشبینی کرد.
تحلیل تکنیکال در اواخر قرن ۱۹ میلادی کشف شد و یکی از سردمداران این روش، چارلز داو (Charles Dow) نام دارد که در توسعه این روش معاملاتی نقش بسیار مهمی داشت و تئوری خودش با نام «تئوری داو» را نیز عرضه کرده است و همچنین خالق شاخص بسیار مهم داو جونز در بازار سهام میباشد. البته افراد دیگری مانند رالف الیوت (Ralph Elliott) نیز مباحث مهمی را وارد تحلیل تکنیکال کردهاند که در جای خود می توان به هر یک پرداخت.
اما با همهی این تفاسیر، نقدهای جدی بر پیکره تحلیل تکنیکال وارد است؛ از جمله اینکه بحث الگوهای تکرارشونده در بازار در تضاد با نظریه بازار کارا (EMH) است. این نظریه میگوید قیمت در بازار نباید قابل پیشبینی باشد، در غیر این صورت، فرد یا گروهی میتوانند با قطعیت قیمت را پیشبینی کنند.
اگر چنین اتفاقی بیفتد، آنگاه بازارهای مالی دیگر کارایی ندارند، زیرا گروهی سود قطعی را برای خود میکنند و در طرف مقابل عدهای حتماً بازنده هستند. در چنین شرایطی هیچ تریدری در بازار نمیماند.
یکی دیگر از نقدها بر Technical Analysis این است که هر تریدر، تحلیل خودش را دارد و لزوماً همسو با نظر دیگران نیست. پس، میتوان از یک چارت،حتی با استفاده از ابزارهای یکسان، تحلیل مختلفی برداشت کرد که درست یا غلط بودن هیچکدام معلوم نیست.
اما با تمام این تفسیرها، تحلیل تکنیکال هنوز پایه و اساس و قدم اول یادگیری بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال بر ۳ پایه استوار است:
- رفتار بازار همهچیز را فاش میکند.
- قیمت در جهت روند حرکت میکند.
- دادههای گذشته در آینده نیز تکرار میشوند.
در کنار این سه اصل، میتوان مزایای مختلفی برای تحلیل تکنیکال و استفاده از آن برای معاملهگری در بازارهایی مانند فارکس یا کریپتو برشمرد. به چند مورد از مزیتهای تحلیل تکنیکال میپردازیم:
- یادگیری آسان و منابع مختلف
اولین مزیت تحلیل تکنیکال این است که یادگیری آن زمان زیادی نمیخواهد. در عین حال، تحلیل تکنیکال مقدمهای بر سایر روشهای پیشرفتهتر نیز به حساب میآید. ظرف یک یا دو هفته میتوان تمام سرفصلهای تحلیل تکنیکال را آموخت و سپس به تمرین و کسب تجربه پرداخت.
- انعطاف در تحلیل تکنیکال
وقتی تحلیل تکنیکال را خوب یاد بگیریم، دیگر فرقی نمیکند چارت روبهروی ما برای کدام سهم و بازار است. محدودیتی وجود ندارد و میتوانیم هر چارتی را با ابزارهای تحلیلی، بررسی، و نظر خودمان را اعلام کنیم. نکته مثبت دیگر این است که تحلیل ما میتواند کوتاهمدت، میانمدت، یا بلندمدت باشد.
- سرعت و دقت در تحلیل
به لطف ابزارهای مختلفی که در اختیار شما هستند، پس از کسب تسلط کافی بر نمودارها و ابزارها، میتوانید در زمان بسیار کوتاه، شرایط را تحلیل کنید که این موضوع در زمان نوسانات و اوج هیجان در بازار، اهمیت بسیار زیادی دارد. مضاف بر این، ابزارهای مختلف و متنوع میتوانند یکدیگر و در نهایت تحلیل شما را تایید کنند.
در واقع بهتر است بگوییم، در تحلیل تکنیکال برای هر نوع سلیقهای ابزار تحلیل وجود دارد و دست شما بسیار باز است. حتی میتواند ابزار تحلیل خود را در قالب یک اندیکاتور توسعه دهید و از آن استفاده کنید.
- سیستمهای معاملاتی خودکار
تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن (اندیکاتورها و اُسیلاتورها) به دلیل ماهیت محاسباتی و تابع بودن آنها، در برنامهنویسی بسیار راحت پیادهسازی میشوند. در واقع شما میتوانید اندیکاتورهای مختلف را با هم ترکیب کنید و از آنها سیگنال ورود و خروج به معاملات بگیرید.
حال میتوانید این ستاپ معاملاتی خود را به راحتی تبدیل به یک سیستم معاملاتی خودکار (ربات معاملهگر) کنید و اجازه دهید یک برنامه بهجای شما در بازاری مانند فارکس یا رمزارز ترید کند.
تا کنون قطعی اثبات نشده که تحلیل تکنیکال کاربردی در ترید ندارد. بالعکس گزارشاتی مبنی بر سودآور بودن این روش وجود دارند. با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوانید مثالها و دورههای مختلفی از تکنیکال پیدا کنید که همگی سودآوری این سبک را تایید میکنند.
علاوه بر این تحلیل تکنیکال در ترکیب با فاندمنتال میتواند بسیار خوب عمل کند و دید کاملی به شما درباره آینده یک سهم بدهد. اما رقبایی این وسط وجود دارند.
تحلیل های تکنیکال و پرایس اکشن موارد مهمی در سودآوری معاملات شما هستند، از این رو به منظور یادگیری بیشتر میتوانید به وبسایت https://bfxbroker.com/ مراجعه نمایید.
پرایس اکشن چیست؟ مزیتهای پرایس اکشن
پرایس اکشن در حقیقت روی قیمت و تغییرات آن تمرکز دارد و تریدر با پیدا کردن سطوح حمایتی و مقاومتی مهم، روندها و همینطور ترسیم کانالها سعی میکند حرکت قیمت را پیشبینی و بر این اساس معامله کند.
پرایس اکشن (Price Action) یا رفتار قیمت، در حقیقت یکی از زیرمجموعههای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به حساب میآید. اما به دلیل کارایی فراوان، تبدیل به یک رقیب قدرتمند شده است.
در پرایس اکشن خبری از اندیکاتورها نیست، و یا خیلی کم از بعضی از آنها برای تایید استفاده میشود. قطعاً پرایس اکشن هم مانند سایر روشها نیاز به آموزش دارد.
در سبک Price Action، الگوهای کندل استیک بسیار نقش مهمی دارند و بهطور کلی سه حالت ستاپ (Setup)، تریگر (Trigger) و سیگنال (Signals) را در پرایس داریم. البته در این مطلب قصد نداریم به توضیح این موارد بپردازیم. بیایید به یک سوال مهم پاسخ دهیم.
تفاوت تحلیل تکنیکال با پرایس اکشن در چیست؟
تفاوتهای زیادی میتوان بین پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال قائل شد. اما به سه مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
اول) سادگی پرایس اکشن و پیچیدگی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، اگر با آن کار کرده باشید، پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. از تنظیم چارت گرفته، تا یادگیری اندیکاتورها و تنظیمات هرکدام، و اینکه گاهی تنوع و تعدد این ابزارها در تکنیکال زیاد است و بدتر باعث سردرگمی و شلوغی بیش از حد چارت میشود. اما در پرایس اکشن معمولاً خبری از این شلوغی و پیچیدگی نیست و تریدرها بیشتر با ساپورت و رزیستنس و کانالها و الگوهای کندلی کار میکنند.
یادگیری پرایس اکشن راحت است، اما این را فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال یکی از مبانی مهم آموزش بورس است.
دوم) سرعت و جامعیت پرایس اکشن
در پرایس اکشن، تمام آنچه نیاز دارید روی چارت در اختیار شماست و رایگان است. در حالی که در تحلیل فنی، بعضاً باید اندیکاتورهای مختلف را فراخوانی کنید، یا حتی هزینهای برای آنها پرداخت کنید. اندیکاتورها به دلیل محاسباتی که انجام میدهند، گاهی تاخیر دارند و عقب میمانند. اما سرعت پرایس اکشن همگام با سرعت بازار است.
سوم) دید بلندمدت و کوتاهمدت
پرایس اکشن در هر تایمفریمی عالی جواب میدهد، زیرا ابزار اصلی ما همان چارت و کندلها هستند. پس الگوها را در هر تایمفریمی میتوان یافت.
اما از تحلیل تکنیکال در تایمفریمهای بالا و در تلفیق با تحلیل بنیادی میتوان خوب نتیجه گرفت. تحلیل تکنیکال شاید برای تایمفریمهای پایین کاربرد زیادی نداشته، و چه بسا تحلیل یک نمودار به شکل تکنیکال در موبایل یا تبلت به دلیل اندازه صفحه نمایش کار دشواری باشد.
جدای از بحث تفاوتها و شباهتها، تحلیل تکنیکال منابع بسیار گستردهای دارد. این موضوع هم میتواند یک مزیت باشد، و هم یک ایراد بزرگ.
از کدام روش برای معاملات فارکس یا ارز دیجیتال استفاده کنیم؟
جواب درست این سوال هر دو روش است. معاملهگری شغل بسیار جذاب و در عین حال کار حرفهایهاست! پس باید به این قضیه به دید حرفهای نگاه کنیم. چندانی ندارد چارت روبهروی ما برای کدام بازار یا کدام سهم است. در درجه اول، یک معاملهگر حرفهای باید بتواند چارت را درست تحلیل کند و قاطعانه نظرش را بگوید.
پیدا کردن الگوهای درست، سقف و کف قیمت، نواحی حمایت و مقاومت، و اینکه حد ضرر و حد سود را کجا قرار دهیم، همگی به توانایی یک تریدر در تحلیل چارت برمیگردند. بنابراین، تسلط بر هر دو روش تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن ضروری است.
در مرحلهی بعد نوع بازار، فارکس یا ارز دیجیتال یا سهام و …، و اتفاقات و حواشی پیرامون آن بایستی برای ما مهم باشد.
برای موفقیت باید اصول و مبانی را خوب یاد بگیریم، بر روشهای مختلف تسلط داشته باشیم، روش معاملاتی خودمان را پیدا کنیم و در نهایت به آن پایبند باشیم.
منبع: بهترین بروکر فارکس