بیش از ۲ سال از ۱ آگوست ۲۰۱۷، زمانی که بیت کوین کش به طور رسمی از بیت کوین منشعب (فورک) شد میگذرد. هایپو یانگ (Haipo Yang) بنیانگذار و مدیرعامل استخر استخراج ViaBTC و صرافی CoinEx یکی از تاثیرگذارترین مهرهها در جریان هاردفورک معروف بیت کوین بود. یانگ آنچه که در رابطه با این هاردفورک اتفاق افتاد را از زاویه دید خود در پستی تحت عنوان «پشت پرده فورک بیت کوین» در مدیوم منتشر کرد که در ادامه آن را میخوانید.
با نگاهی به گذشته میتوان بیت کوین کش را هم یک موفقیت دانست و هم یک شکست. موفقیت آن ریشه در جامعهاش دارد، که همچنان فعال است و موقعیتی مستحکم و ثابتی در بازار ارزهای دیجیتال دارد. با این وجود عدم موفقیت آن به این دلیل است که بیت کوین کش بیشترِ انتظارات طرفداران خود را برای پیشی گرفتن از بیت کوین برآورده نکرد. همچنین این ارز بسیاری از چالشهایی که بیت کوین هم از نظر حاکمیت (حفظ تمرکززدایی) با آن دست و پنجه نرم میکند را حل نکرده است.
خاستگاه
جدایی بیت کوین کش از بیت کوین، از مساله و مشکل مقیاسپذیری ظرفیت بیت کوین آغاز شد. مقیاسپذیری در ارزهای دیجیتال به توانایی یک شبکه بلاک چینی برای تایید سریع و ارزان تراکنشها اشاره دارد. بیت کوین همیشه با چالش مقیاسپذیری مواجه بوده است.
این مشکل از یک خط کدی که ناکاموتو، خالق بیت کوین، در کد اصلی بیت کوین نوشته بود و به واسطه آن اندازه بلاک بیت کوین را محدود کرد نشأت میگیرد. بیت کوین در اصل مجموعهای از سیستمهای حسابداری است و یک بلاک را میتوان همانند یک دفتر، که کوچکترین واحد حسابداری است در نظر گرفت.
هرکدام از بلاکها تمام تراکنشهای ۱۰ دقیقه اخیر در شبکه بیت کوین را ثبت میکنند. سایز بلاک قابلیت پردازش تراکنش در شبکه بیت کوین را محدود میکند. ثابت بودن سایز بلاک یعنی فقط تعداد مشخصی از تراکنشها را میتوان در طی ۱۰ دقیقه تایید کرد و اگر تعداد تراکنشها زیاد باشد، زمان تایید تراکنشها افزایش پیدا میکند و برای تایید یک تراکنش باید کارمزد بسیار بیشتری پرداخت کرد.
محدودیت بلاک در اصل برای جلوگیری از حملات ساخت بلاک جعلی و دیداس (DDoS) به شبکه در سال ۲۰۱۰ توسط ساتوشی ناکاموتو در کد بیت کوین قرار گرفت.
در روزهای اولیه خلق و توسعه بیت کوین، زمانی که قیمت بیت کوین بسیار پایین بود، مهاجمان و افراد مخرب میتوانستند تعداد زیادی تراکنش جعلی با هزینه کم بسازند و با آن حجم حافظه همه نودها را پر کنند. هدف آنها از این کار ترتیب دادن حمله به شبکه بیت کوین و به تبع آن در نطفه خفه کردن این نوآوری و سیستم انقلابی بود.
با افزودن این خط کد، برخی نگران این بودند که این اقدام توسعه شبکه بیت کوین را در آینده محدود خواهد کرد. ناکاموتو به منتقدان یک جواب ساده داد: وقتی آن روز فرا رسید، آنها به راحتی میتوانند این محدودیت را تغییر دهند.
هیچ کسی تصورش را هم نمیکرد که این مساله کوچک مقیاسپذیری، سبب فورک یا همان منشعب شدن بیت کوین شود.
مساله ظرفیت مقیاسپذیری بیت کوین برای اولین بار در سال ۲۰۱۴، زمانی که میانگین اندازه بلاک آن به حدود ۳۰۰ کیلوبایت رسید و با سرعت نمایی در حال رشد بود، مطرح شد. بر اساس پیشبینیها، در اوایل سال ۲۰۱۶ اندازه بلاک بیت کوین به حد مشخصش یعنی ۱ مگابایت میرسید.
شبکه غیرمتمرکز بیت کوین برای رسیدن به اجماع یا همان توافق در مورد تایید تراکنشها یا قوانین، به مجموعهای از پروتکلهای اجماع متکی است. اگر گروهی با قوانین بیت کوین مخالف باشند میتوانند انشعاب یا فورک انجام دهند. بنابراین تغییرات در این پروتکل باید بسیار با احتیاط صورت گیرد تا از فورک شدن کل شبکه به دلیل عدم ناسازگاری جلوگیری شود. اگر نیاز باشد که پروتکل تغییرات کمی داشته باشد، سافتفورک نامیده میشود و نودهای قدیمی بدون نیاز به ارتقای نرمافزار خود قادر به ادامه فعالیت خواهند بود.
اگر تغییرات در پروتکل کمی سستتر و شلتر شود، هاردفورک اتفاق خواهد افتاد. در این شرایط، نودهای قدیمی پیش از اینکه به صورت معمول اجرا شوند، باید ارتقا یابند. به بیانی ساده، سافتفورک با نسخه پیشین سازگار است و هاردفورک دقیقا برعکس آن است.
یک مثال برای درک بهتر سافتفورک و هاردفورک: فرض کنید که یک فایل سند Word با نسخه ۲۰۰۳ ساخته شده باشد اما بتوانیم آن را در نسخه ۲۰۱۶ هم اجرا کنیم. (سافتفورک) فرض کنید که نتوان در Word 2022 یک فایل متعلق به نسخه ۲۰۰۳ را باز کرد. (هاردفورک)
برای مثال، تغییر ظرفیت بلاک بیت کوین از ۲ به ۱ مگابایت سافتفورک به حساب میآید، در حالی که تغییر از ۱ به ۲ مگابایت یک هاردفورک است. دلیل این امر این است که بلاکهای بزرگتر از ۱ مگابایت بر روی نودهای قدیمی غیرمجاز تلقی میشود.
در گذشته، بیت کوین بروزرسانیهای زیادی را پشت سر گذاشته و هیچ هاردفورکی که جامعه بر سرش اختلاف زیادی داشته باشند، برای آن اتفاق نیفتاده بود. توسعهدهندگان بیت کوین بر این باور بودند که ارتقای هاردفورک احتمالا سبب دو دسته شدن شبکه و جامعه بیت کوین نیز خواهد شد که بسیار خطرناک است.
مقیاسپذیری ظرفیت با افزایش اندازه و سایز بلاک بیت کوین، یک هاردفورک محسوب میشود که با مشکلات عدیدهای روبهرو شد.
پردهی اول: مقیاسپذیری
از سال ۲۰۱۱ توسعه بیت کوین برایم (برای نویسنده مقاله) جالب شد و آن را دنبال کردم. هنگامی که در سال ۲۰۱۴ مساله مقیاسپذیری ظرفیت بیت کوین مطرح شد، گمان کردم که مشکل به نحوی حل خواهد شد و نیازمند تلاش زیادی نیست.
در آن زمان، بحث و گفتگو در جامعه چینی علاقهمند به بیت کوین عمدتا در انجمنی تحت عنوان «Bikeji» که به معنای فناوری ارز است، انجام میگرفت. گهگاهی به بحثها و حرفهایی که در آنجا رد و بدل میشد نگاهی میانداختم. از نظر من در رابطه با توسعه بیت کوین ۲ مساله وجود داشت که باید حل میشد، که البته هنوز هم به نوعی وجود دارد. یکی از آنها مقیاسپذیری ظرفیت بیت کوین و دیگری استانداردسازی پروتکل آن است. همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، بیت کوین در اصل مجموعهای از پروتکلها است نه مجموعهای نرمافزار، مشابه HTTP و پروتکلهای ایمیل.
در تاریخ اینترنت، هر پروتکل و یا زبان برنامهنویسی موفق، در نهایت استانداردسازی شد و این امر منجر به اجراهای متنوعتر آن شد. در سال ۲۰۱۸، من سعی کردم به فرآیند استانداردسازی پروتکل بیت کوین کش سرعت ببخشم و این اقدام مورد حمایت افراد زیادی قرار گرفت. اما تلاش من در پایان به نتیجه نرسید.
تا سال ۲۰۱۶ اصلا درگیر بحث مقیاسپذیری بیت کوین نبودم و بیشتر علاقهمند به خریدوفروش بودم. از یک سو، فکر نمیکردم که بتوانم تغییری ایجاد کنم و تاثیرگذار باشم. از سوی دیگر معتقد بودم که جامعه بیت کوین دنبال راهکاری بهتر است.
پس از آن، با رسیدن اندازه بلاک بیت کوین به ۱ مگابایت در نیمه اول سال ۲۰۱۶، بیت کوین هنوز مقیاس ظرفیت خود را افزایش نداده بود. زمانی که دریافتم که محور بحثها در جامعه بیت کوین از «چگونه ظرفیت را افزایش دهیم؟» به «آیا ظرفیت را افزایش دهیم یا خیر؟» تغییر کرد، توجه من را به خود جلب کرد. این یک مساله مهم و بزرگ بود.
از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۱۶، جامعه توسعهدهندگان بیت کوین متحمل تغییرات زیادی شده بود؛ از این تغییرات میتوان به اینها اشاره کرد: توسعه کلاینت بیت کوین کلاسیک که نسخه گستردهتر بیت کوین بود، تولد کلاینت بیت کوین اکستی (Bitcoin XT)، کنفرانس مقیاسپذیری ظرفیت در هنگ کنگ، آغاز به کار اوکاموتو (Okamoto) و کنارهگیری گوین اندرسون (Gavin Anderson) که به جانشین ناکاموتو معروف بود و همچنین رهبر گروه حل مساله مقیاسپذیری ظرفیت نیز بود.
جامعه اصلی و مرکزی به ۲ گروه تقسیم شده بود؛ کسانی که طرفدار بلاک بزرگ بودند و در مقابل کسانی که طرفدار بلاک با سایز کوچک بودند. این ۲ جناح آغاز به مشاجره کردند، با یکدیگر جنگیدند و پس از آن از هم جدا شدند.
پیروزی نهایی نصیب طرفداران بلاک کوچک شد که در نهایت تمام توسعهدهندگان اصلی بلاک بزرگ را از جامعه بیرون انداختند و اختیار عرضه کد بیت کوین کور (Bitcoin Core) را در دست گرفتند که هماکنون کلاینت اصلی برای اتصال به بلاک چین بیت کوین است. بیت کوین کور مهمترین کلاینت نرمافزاری بیت کوین است که کد اصلی خود را از ناکاموتو به ارث برده است. از آنجایی که پروتکل بیت کوین استانداردسازی شده نیست، در واقع در حال حاضر این بیت کوین کور است مشخص میکند که بیت کوین چیست.
هنگامی که در سال ۲۰۱۶ استخر استخراج خود یعنی ویابیتیسی (ViaBTC) را راهاندازی کردم، درگیر بحث مقیاسپذیری بیت کوین شدم. استخراج بیت کوین، سنگ بنای عملکرد بیت کوین و به نوعی تضمینی برای پروتکل اجماع آن است، که در نهایت از دل یک شبکه گسترده استخراج، یک شبکه فناناپذیر و غیرقابل ویرایش سربرمیآورد.
همچنین وایت پیپر بیت کوین قانونی را مقرر کرد که به واسطه آن اگر بیشتر ماینرها بلاک بعدی را در ادامه زنجیره مد نظر بسازند، آن زنجیره طولانیتر خواهد شد و به عنوان زنجیره اصلی در نظر گرفته خواهد شد. بنابراین، پس از عدم موفقیت توسعهدهندگانِ حامیِ مقیاسپذیری، طرفداران افزایش سایز بزرگ به ماینرها رو آوردند. اگر همه ماینرها موافق تغییر و اصلاح اندازه بلاک بیت کوین باشند، این مشکل از لحاظ تئوری حل میشد.
استخر استخراج بیت کوین پیوندی بین شبکه بیت کوین و ماینرهاست، بنابراین میتوان گفت که در بحث گسترش، حرفهایی برای گفتن دارد. از آنجایی که دهها استخر استخراج کوچک و بزرگ در اطراف شبکه بیت کوین پراکندهاند، با متحد کردن ماینرها اوضاع میتوانست کمی وخیم شود.
اما ماینرهای بیت کوین دیگر آن خورههای کامپیوتر و شیفتههای تکنولوژی پیشین نبودند، بلکه گروهی از ماینرها بودند که بدون درک عمیق از و یا داشتن اعتقاد عمیق به آرمانهای بیت کوین، به این فعالیت مشغول بودند و به آن به چشم یک کسبوکار سودآور مینگریستند.
تصور کنید که متقاعد کردن این افراد برای اینکه با هم ریسک کنند، چقدر سخت و دشوار بود. اما تا زمانی که یک روزنه امید وجود داشت من دست از تلاش نمیکشیدم.
همچنین ماینرها برای مقیاسپذیری ظرفیت شبکه نیاز به نرمافزار مناسب بیت کوین دارند. ریسک جایگزینی بیت کوین کور بالا بود. در سال ۲۰۱۵، برنامههای توسعه و پیادهسازیهایی برای بیت کوین وجود داشت، همانند بیت کوین کلاسیک و بیت کوین ایکستی که پیشتر نیز به آنها اشاره شد و بیت کوین آنلیمیتد (Bitcoin Unlimited). بیت کوین آنلیمیتد طرحی را مطرح میکرد که به واسطه آن و با استفاده از آرای ماینرها، سایز بلاک به صورت دینامیکی مشخص میشد. این اقدام میتوانست از گسترش هاردفورکهای بعدی و متعاقب جلوگیری کند.
زمانی که من در حال گسترش و ترویج استخر استخراج خود بودم، در توییتر از من پرسیده شد که آیا از بیت کوین آنلیمیتد پشتیبانی میکنم یا خیر؟ پاسخ من به این سوال که مبنی بر توجه به این مفهوم و بررسی آن بود، فالوئر و دوستان زیادی را برای من به ارمغان آورد.
وو جیهان (Wu Jihan)، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل بیت مین، بزرگترین تولیدکننده دستگاههای ماینینگ و یکی از اولین سرمایهگذاران و مروجان بیت کوین در چین، معلم و مشاور من در امر سرمایهگذاری و کارآفرینی است. راجر ور (Roger Ver) اولین سرمایهگذار بیت کوین در جهان است که رقم قابل توجهی را در استارتاپ بیت کوین سرمایهگذاری کرد و او را به عنوان عیسی مسیح بیت کوین میشناسند. او همچنین یک مبارز معروف و شناختهشدهی لیبرال نیز است.
این دو شخص، از طرفداران و پشتیبانان افزایش سایز بلاک بودند و بسیار من را تشویق کردند. در اکتبر سال ۲۰۱۶، من در کنفرانس توسعهدهندگان بیت کوین در میلان شرکت کردم، اما بحث در رابطه با ضروریترین مساله گسترشی بیت کوین در آنجا مجاز نبود. برای من خیلی مسخره و ناامیدکننده بود که میدیدم کنترل گفتار، چیزی که فکر میکردم منحصر به چین است، در جامعه بیت کوین، جایی که باید بزرگترین حامی آزادی باشد، اتفاق میافتد.
پس از بازگشت از کنفرانس، لوگوی بیت کوین آنلیمیتد را به بلاکهای استخراجشده در استخر استخراج خود اضافه کردم و علنا حمایت خود را از بیت کوین آنلیمیتد اعلام کردم. این اقدام همهمه و آشوبی برانگیخت.
اگر بخواهیم صادقانه بگویم، من از ترافیک شبکه شلوغ سود میبرم. ما میدانیم که درآمد استخراج بیت کوین شامل دو بخش است: پاداش استخراج بلاک و کارمزد تراکنش. از آنجایی که پاداش استخراج بیت کوین به تدریج نصف میشود و کاهش مییابد؛ انتظار میرود با توجه به محبوبیت بیت کوین و شلوغی شبکه، کارمزد تراکنش افزایش یابد.
پیش از سال ۲۰۱۶، کارمزد تراکنشهای بیت کوین نسبت ناچیزی از این درآمد را به خود اختصاص میداد. در آن زمان، به صورت یک پیشفرض و قانون نانوشته در استخرها پذیرفته شده بود که کارمزدهای تراکنش متعلق به استخر بود نه ماینرها. با متراکم شدن و افزایش ترافیک شبکه در اوایل سال ۲۰۱۶، کارمزدهای تراکنش بیت کوین به تدریج عدد قابل توجهی شد. پس از آن من مدل توزیع درآمد PPS+ (یعنی ارائه پاداش + کارمزد تراکنش) را مطرح کردم و جا انداختم.
برای اولین بار، کارمزد تراکنش نیز بین ماینرها توزیع میشد که سبب شد تا درآمد آنها افزایش یابد و اعتماد بسیاری از مشتریان را جلب کرد. سایر استخرهای استخراج نیز از این مدل پیروی کردند و تبدیل به استاندارد دفاکتو (De facto) شد، به این معنا که با پذیرش سایر استخرها به موقعیت رسمی دست یافت و همگی آن را پذیرفتند.
علاوه بر این من اولین شتابدهنده تراکنشهای بیت کوین را راهاندازی کردم که درآن کاربران میتوانند برای سریعتر تایید شدن تراکنشهایشان آیدی تراکنش (Transaction ID) بیت کوین را ارسال کنند و استخر استخراج ما، تراکنشهای آنها را در اولویت قرار میدهد.
همچنین مقرر شد که در هر ساعت تنها ۱۰۰ تراکنش اول به طور رایگان در اولویت باشند و سریعا انجام شوند. با افزایش ترافیک شبکه، این محصول بسیار فراگیر شد. هرگاه کسی از انتظار طولانی مدت برای تایید تراکنش بیت کوین خود شکایت میکرد، کسی پیدا میشد که لینک شتابدهنده تراکنش ما را برایش بفرستد. ۱۰۰ تراکنش رایگان در هر ساعت باعث کشیده شدن کاربران به سمت این محصول شد و این شتابدهنده ترافیک فوقالعاده و همچنین محبوبیت را برای ما به ارمغان آورد.
همراهان و سرمایهگذاران اولیه بیت کوین بسیار به آن علاقهمند بودند و هرگز دلشان نمیخواست که ببینند استفاده از بیت کوین بسیار دشوار شود. سالها پیش، غولهایی مانند مایکروسافت و دل (Dell) آغاز به پشتیبانی از پرداختهای بیت کوین کردند. با شلوغ شدن شبکه و کم شدن اعتبار بیت کوین، حمایت خود را پس گرفتند. از منظر یک کسب و کار تیزبین و باهوش، پشتیبانی از مقیاسپذیری و انشعاب و فورک سودآور نیست، و حتی ممکن است منجر به بدنامی شود.
اگر ایمان و باور نبود، چه کسی حاضر بود بیت کوین را به عنوان روش پرداخت بپذیرد؟ بسیاری از افراد به تئوری توطئه علاقهمندند، اما من همیشه سعی میکنم با کسانی که با من مخالفند، بهترین رفتارها را داشته باشم. ما فقط به عقاید کاملا متفاوتی پایبند هستیم. تنها زمان درست و غلط را مشخص خواهد کرد.
من با این امید که شاید بتوان استخرهای استخراج بزرگ دیگر نیز در حمایت از بیت کوین نامحدود همراه کرد، با آنها ارتباط برقرار کردم. ماینرها تقریبا موضع خاصی در این رابطه نداشتند. همانند افراد بیطرف نظرشان وابسته به تصمیم متصدیان و گردانندگان استخرهای استخراج بود. من حتی باید برای پیدا شدن یک کورسوی امید هم تلاش میکردم.
با گذشت زمان، برخی از استخرهای استخراج متقاعد شدند و آغاز به اعلام حمایت از بیت کوین آنلیمیتد کردند. من به راجر ور کمک کردم تا استخر بیتکوینداتکام (Bitcoin.com) را بسازد و او به صراحت از بیت کوین آنلیمیتد پشتیبانی کرد.
ژیانگ ژوئوئر (Jiang Zhuo’er) که یکی از حامیان بلاک بزرگ بود نیز استخر استخراج بیت کوین خود را تاسیس کرد. به خصوص اعلام حمایت عمومی بیت مین، بیش از ۵۰ درصد نرخ هش را به سمت بیت کوین آنلیمیتد (BU) کشاند و تعداد نودها به میزان قابل توجهی افزایش یافت.
به نظر میرسید که موفقیت در همین نزدیکی است. اما درست در همین لحظه بحرانی، BU دچار چند باگ و مشکل جدی شد و سبب شد که نودهای بزرگ به حالت آفلاین درآیند. در نتیجه این اتفاق، حامیان کور (Core) خوشحال شدند و شروع به ایراد گرفتن و انتقاد کردن از بلاک بزرگ کردند و بیطرفها نیز به نسبت به فناوری BU دچار تردید شدند و به سمت کور رفتند.
پردهی دوم: در مسیر توسعه
مقیاسپذیری ظرفیت به بنبست رسید. ریشه این شکست نه تنها در چگونگی افزایش مقیاسپذیری، بلکه در اینکه هاردفورک اتفاق بیافتد یا نه و حتی اینکه آیا این هاردفورک از سگویت (SegWit) و شبکه لایتنینگ (Lightning Network) پشتیبانی میکند یا خیر نهفته بود.
اینها سوالهایی هستند که با پاسخ به آنها به جواب اینکه آیا بیت کوین گسترش یابد یا نه، میرسیم. طرفداران توسعه، چندین برنامه برای سافتفورک پیشنهاد دادند و مطرح کردند، که همگی توسط تیم بیت کوین کور رد شدند.
سگویت، مشکل همیشگی بیت کوین یعنی توسعه تراکنش و در نتیجه مقیاسپذیری را حل میکند و راهی سادهتر برای بروزرسانی پروتکل بیت کوین در آینده فراهم میکند. شبکه لایتنینگ و مقیاسپذیری هیچ تضادی با هم ندارند و حتی شبکه لایتنینگ برای اینکه بتواند به درستی اجرا شود، نیاز به مقیاسپذیری ظرفیت دارد. اختلاف نظر در رابطه با افزایش ظرفیت بیت کوین ریشه در درک متناقض دو طرف این بحث از بیت کوین و عدم تمرکز دارد.
طرفداران افزایش سایز معتقدند که بیت کوین یک شبکه پرداخت است و ارزش آن به واسطه تراکنشهای آن مشخص میشود؛ هر چه تعداد تراکنشها بیشتر باشد، ارزش آن نیز بیشتر خواهد شد.
از طرف دیگر، طرفداران بلاک کوچک بر این عقیدهاند که بیت کوین یک شبکه ذخیره ارزش است و نیازی به تراکنشهای زیاد ندارد، در نتیجه اندازه بلاک فعلی کافی است. بر اساس آنچه گروه اول به آن پایبند است، هر چه بیت کوین بیشتر پذیرفته شود، طرفداران و حامیان آن نیز بیشتر و در نتیجه غیرمتمرکزتر خواهد شد. بنابراین حتی اگر اندازه بلاک نیز بزرگتر شود، افرادی وجود دارند که هزینه اجرای نودها را متقبل شوند.
اما در جبهه مقابل، حامیان بلاک کوچک گمان میکنند بلاک بزرگتر باعث افزایش هزینه اجرای نودها خواهد شد و بنابراین منجر به متمرکز شدن بیت کوین میشود. خیلی جالب است که آنها فکر میکنند پرداخت ۱۰۰ دلار برای انتقال ۱ بیت کوین کاملا منطقی است اما خرج کردن بیش از ۱۰۰ دلار برای سختافزار اجرای نودهای بیت کوین غیرمعقول است.
سرمایهگذارانی که همزمان با آغاز بازار صعودی وارد این عرصه شدند و آشنایی چندانی با بیت کوین ندارند، به دنبال ریسک کمتر و سرمایهگذاری پایدارتری بودند. با توجه به خوشنامی و شهرتی که تیم توسعه بیت کوین کور در گذشته برای خود به دست آورد، طبیعتا این دسته از سرمایهگذاران به جمع حامیان آنها پیوستند و بیت کوین آنلیمیتد (BU) عرصه را به آنها باخت.
دلیل این اختلاف و درگیری بر سر مقیاسپذیری ظرفیت که تقریبا ۳ سال به طول انجامید و هیچ فورکی نیز رخ نداد این است که هیچ کس آن را نمیخواست. همه از سقوط قیمتی که ممکن بود در اثر فورک اتفاق بیفتد میترسیدند. حتی برخی از افراد این پشنهاد را مطرح کردند که از نرخ هش برای از بین بردن زنجیرههای کوچک استفاده کنند و بدین طریق از عدم وقوع فورک اطمینان حاصل کنند.
آنها گمان میکنند که با از بین بردن این زنجیره میتوانند این ایدئولوژی را نیز در نطفه خفه کنند، در صورتی که سخت در اشتباهند. در پشت پرده فورک بیت کوین در واقع تضاد ایدئولوژیها نهفته است. تا زمانی که از یک ارز پشتیبانی میشود و حامیان خود را دارد، میتواند به نوعی زنده بماند و به حیاتش ادامه دهد.
من به تدریج دریافتم که متقاعد کردن همه برای رسیدن به اجماع غیرممکن است. برخی از افراد جامعه پیشنهاد فورک نرخ هش کوچک را مطرح کردند. من تمایل داشتم که در این مسیر از توسعه حمایت کنم. دیدگاه خود را با دیگران به اشتراک گذاشتم. با این حال، اکثر افراد خواهان فورک نبودند، اما میخواستند که مشکل مقیاسپذیری را با فورکی که موجب افزایش نرخ هش میشد حل کنند و بدین طریق از منشعب نشدن بیت کوین اطمینان حاصل کنند.
خوشبختانه فورکی که نرخ هش را کاهش میدهد هم بدون نیاز به حمایت دیگران قابل اجراست و به نظر میرسید که این تنها راه ممکن برای حامیان بلاک بزرگ است.
حتی در شرایط کنونی نیز، بسیاری از طرفدران بلاک بزرگ هنوز چشم امیدشان به برنامه SegWit+2MB است که در کنفرانس اجماع نیویورک حاصل شد. برای من کاملا واضح است که این ره به ترکستان میرود! اگرچه این کنفرانس توسط بیش از ۹۰% از صاحبان نرخ هش بیت کوین و اکثر صرافیها و ارائهدهندگان خدمات کیف پول به رسمیت شناخته شد، اما ماینرهایی که ممکن نبود به راحتی به توافق نظر برسند در این کنفرانس حضور نداشتند.
با وجود بیانیهای که آنها برای اجماع نیویورک صادر کردند، چه کسی تضمین میکند که آنها در واقع نسخه جدید را اجرا میکنند؟ ماینرهای بیاعتنا و بیپروا در معرض خسارت بزرگی قرار دارند، بنابراین نسخه قدیمی برای آنها بهترین انتخاب خواهد بود. علاوه بر این، نسخه جدید نرمافزار تنها یک کد روی گیتهاب دارد و هیچ آدرس و یا وبسایت رسمیای برای دانلود آن وجود ندارد. مردم چگونه میتوانند به آن اعتماد کنند؟
وو جیهان راهحل دیگری در ذهن داشت. علاوه بر اینکه از اجماع نیویورک حمایت میکرد، فورک نرخ هش کمتر را نیز به عنوان راهکاری جایگزین در نظر داشت. ابتدا انتظار داشتیم که BU نسخهای قابل استفاده و کاربردیای را توسعه دهد. برخی از توسعهدهندگانی که بر روی BU کار میکردند، برای خلق کلاینت ABC به تیم آن پیوستند. یک تیم توسعه جدید ایجاد شد و به سرعت از نسخهای با کیفیت رونمایی کردند.
در آن زمان، اعضای اصلی تیم کور، کمپین UASF (سافتفورک فعالشده توسط کاربر) را راهاندازی کردند و به نوعی برای فعالسازی تحمیلی سگویت در تاریخ ۱ آگوست سال ۲۰۱۷ برنامهریزی کردند. بنابراین ما در همان روز و در پاسخ به کمپین آنها، UAHF (هاردفورک فعالشده توسط کاربر) را آغاز کردیم.
ما محدودیت اندازه بلاک بر اساس پایه فعلی به ۸ مگابایت افزایش دادیم و با استفاده از EDA (تطبیق سختی اضطراری) الگوریتم تطبیق سختی استخراج را اصلاح کردیم. قانون سختی بلاک بیت کوین برای هر ۲۰۱۶ بلاک (تقریبا هر ۲ هفته) تنظیم شده است. اگر زنجیره جدید از این قانون پیروی میکرد، ماینرها باید هزینه هنگفتی را میپرداختند که خود سبب میشد این زنجیره متولد نشود.
با وجود EDA، زمانی که سرعت استخراج کاهش مییافت، برای جذب ماینرهای جدید سختی استخراج به سرعت کاهش مییافت.
همه ما برای این زنجیره جدید نامی مطرح کردیم، و در نهایت بیت کوین کش یا همان BCH، که در واقع پیشنهاد وو جیهان بود را برگزیدیم. این نام از عنوان وایتپیپر بیت کوین «بیت کوین: یک سیستم همتا به همتای پول نقد الکترونیکی» گرفته شده بود که دقیقا بیت کوین را به عنوان یک سیستم پرداخت معرفی میکند.
پردهی سوم: پیادهسازی فورک
هنگامی که فورک بیت کوین در حال رخ دادن بود، ViaBTC چیزی بیشتر از یک استخر استخراج بود. ما دو ماه پیشتر آز آن صرافی ViaBTC را راهاندازی کردیم تا از تبادل بین رنمینبی (واحد پول رسمی کشور چین) و بیت کوین پشتیبانی کنیم.
از یک سو، ما از قبل امتیاز و حق استخراج بیت کوین کش را در دسترس قرار دادیم و اتحادیه استخراجی که بیت کوین کش را انتخاب کرد، به طور خودکار از تاریخ ۱ آگوست بیت کوین کش استخراج میکرد. در همین حین، ما از جفت ارزهای آتی بیت کوین کش در صرافی پشتیبانی کردیم تا کاربران بتوانند با سپرده بیت کوین، بیت کوین کش آزاد کنند. با پشتیبانی از نرخ هش و قیمتها پیش از عرضه رسمی بیت کوین کش، این ارز دیجیتال توانست توجه بسیاری از مردم در سراسر جهان را به خود جلب کند.
پیش از فورک داستان دیگری نیز وجود داشت. ما متوجه شدیم که فرآیند ضد بازپخش در اجرای بیت کوین ایبیسی (ABC) لحاظ نشده است. این به چه معنا بود؟ بدون فرآیند ضد بازپخش ممکن بود که کاربران پس از فورک حین پرداخت BCH، بیت کوین نیز خرج کنند. این اتفاق بسیار خطرناک است و ممکن است منجر به خسارات زیادی برای کاربران و همچنین عدم موفقیت فورک شود.
برای اطلاعات بیشتر در « همه راههای هک و حمله به بلاک چین» بخش حمله بازپخش را مطالعه کنید.
پس از برقراری ارتباط با توسعهدهندگان، آنها فرآیند ضد حمله بازپخش را اضافه کردند. تنها انتخاب بیت کوین کش برای بقا، سازگاری با زیرساختهای موجود بود.
این فورک در روز ۱ آگوست سال ۲۰۱۷ و ساعت ۸ عصر به وقت پکن به اجرا درآمد. از آنجایی که مطابق با قوانین هاردفورک بیت کوین کش، اولین بلاک فورک باید از ۱ مگابایت بزرگتر میبود، من پیشاپیش تراکنشهای زیادی را برای پر کردن بلاک اول آماده کرده بودم.
همچنین جملهای را نیز تحت عنوان «به جهان خوش آمدی شویا یانگ» آماده کرده بودم. من به دنیا آمدن دخترم و همچنین بیت کوین کش را با هم جشن میگرفتم.
در ساعت ۸ عصر، نرخ هش زیادی به سمت بیت کوین کش سرازیر شد، اما همچنان هنوز هیچ بلاکی تولید نشده بود. روند استخراج بیشتر شبیه به تاس انداختن است؛ یک بازی احتمال. منفعت و بهره شما به شانس و انتظارتان بستگی دارد.
من برای اطمینان از عدم وجود خطا، مدام و پشت سر هم سیستم را چک میکردم، اما همچنان خبری از ایجاد اولین بلاک نبود. با ناراحتی منتظر نشسته بودم. تا اینکه در ساعت ۲ نیمه شب، پس از ۶ ساعت، اولین بلاک توسط ViaBTC استخراج شد. این نشان تولد بیت کوین کش بود. پس از گذشت چند دقیقه، بلاک بعدی توسط استخر استخراج دیگری استخراج شد. کسانی وجود داشتند که در سکوت از بیت کوین کش حمایت میکردند. ما خیلی خوش شانس بودیم که توانستیم اولین بلاک را استخراج کنیم.
فورک موفقیتآمیز بیت کوین کش سبب ایجاد حساسیت در بین علاقهمندان به ارزهای دیجیتال شد. روز پس از هاردفورک، تعداد کاربرانی در صرافی ViaBTC ثبتنام کردند از ۱۰,۰۰۰ نفر پیشی گرفت، بیش از ۱۰ برابر ۲ ماهه اول. از آنجایی که سیستم ما برای خدماتدهی به تعداد زیادی کاربر طراحی شده بود، در نتیجه ما غافلگیر نشدیم و توانستیم به خوبی شرایط را مدیریت کنیم. در آن زمان، تعداد اعضای تیم ما به شمار انگشتهای دست هم نمیرسید.
رشد انفجاری کسبوکار ما نه تنها فشار زیادی را به بخش امور مالی که مسئولیت کنترل واریز و برداشت ارز فیات از پتلفرم را بر عهده داشت وارد کرد، بلکه توجه بانکها را نیز به خود جلب کرد. رشد سریعی در تراکنشهای بیت کوین کش اتفاق افتاد، بیش از دهها میلیون دلار در روز.
اگر اعلام ممنوعیت صرافیهای ارز دیجیتال توسط دولت چین در ۴ سپتامبر همان سال نبود و به دنبال آن تعطیلی صرافی ما اتفاق نمیافتاد، ViaBTC میتوانست به سرعت به یکی از بزرگترین صرافیهای ارز دیجیتال در جهان بدل شود.
پردهی چهارم: بیت کوین کش
با ظهور و نقشآفرینی بیت کوین کش به عنوان یکی از بازیگران کلیدی بازار ارز دیجیتال، کاربران از صرافیها خواستند تا بیت کوین کش را به لیست ارزهایی که از آنها پشتیبانی میکنند بیافزایند. طولی نکشید که بیت کوین کش توانست در بیشتر صرافیها لیست شود.
در همین حین، بیت کوین کش شاهد افزایش چشمگیر در تعداد طرفداران خود بود، همانهایی که مخالف محدودیت سایز بلاک بودند. فروپاشی توافق نیویورک، راجر ور و سایر طرفداران بلاک بزرگ را به سمت بیت کوین کش سوق داد. بیت کوین منشعب شد و برخلاف چیزی که مردم انتظار داشتند، قیمت آن سقوط نکرد. بلکه کاملا برعکس، پس از کاهش قیمتی کوتاهی که پس از رخ دادن فورک اتفاق افتاد، بیت کوین روند صعودی خود را آغاز کرد.
الگوریتم اولیه EDA موفقیت بزرگی بود. این الگوریتم به پلتفرم ما کمک کرد تا بدون حمایت اکثر ماینرها زنده و پابرجا بماند، اما با یک اثر جانبی غیرمنتظره همراه بود. با وجود EDA زمانی که سرعت تولید بلاک کاهش پیدا میکرد، سختی استخراج نیز کم میشد. اما هیچ راهی برای برگرداندن و تنظیم مجدد این وضعیت وجود نداشت. این امر منجر به فواصل بلاک ناپایدار در شبکه شد. هرچند کاهش سختی سبب میشد که استخراج بیت کوین کش بسیار سودآورتر از بیت کوین باشد و این خود سبب میشد تا کاربران بیشتری به سمت این ارز جذب شوند.
ما سریعا و در واکنش به این اتفاق، قابلیتی هوشمند را روی استخرهای استخراج معرفی کردیم که به ماینرها این امکان را میداد تا برای افزایش درآمد خود بین ارزهای دیجیتال مختلف جابهجا شوند. برای رفع مشکل EDA، بیت کوین کش هاردفورک دیگری را درماه نوامبر ترتیب داد و EDA را به DDA تغییر داد. الگوریتم جدید با هدف فعال کردن عملکرد شبکه پایدار با استفاده از تنظیم بلاک به بلاک، سختی استخراج اعمال و اجرا شد.
سخن پایانی
علیرغم اینکه بیت کوین کش در واقع نسخه مقیاسپذیر بیت کوین بود، اما باید همه چیز را از ابتدا شروع میکرد؛ نام جدید، زیرساخت جدید و همه چیز جدید دیگر. همانطور که انتظار میرفت، سگویت که توسط بیت کوین پیادهسازی شد، نتوانست بدتر شدن ترافیک شبکه را کنترل کند. در زمان اوج، زمانی که شبکه بسیار شلوغ بود، برای انجام تراکنش یک بیت کوین باید ۱,۰۰۰ دلار هزینه میشد. این امر موجب جابهجایی و کوچ برنامههای کاربردی به زنجیرههای دیگر شد.
با این حال نام بیت کوین، خود خوشنامی و عملکرد ایمن شبکه در طول سالیان را در ذهن همه متجسم میکند. ارزش واقعی بیت کوین بیشتر به این دلیل است که به عنوان ابزار ذخیره ارزش شناخته میشود نه ارزی برای خرج کردن و انتقال دادن.
بیت کوین کش نوپا و جوان است. بیت کوین کش با رسیدن به ارزش ۰٫۵BTC به اوج قیمت رسید و از آن زمان تاکنون قیمت آن کاهش مییابد. بزرگترین اجماع جامعه ارز دیجیتال یعنی بیت کوین باقی مانده است و به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
همه این اختلافات پیرامون مقیاسپذیری و فورک بیت کوین نشاندهنده این واقعیت بود که این توسعهدهندگان هستند که زمام امور را در دست دارند نه ماینرها. گرچه بیت کوین کاملا غیرمتمرکز است، اما همانند بیت کوین کش، مدیریت و سازماندهی آن به شدت به تصمیمات متمرکز متکی است. تصمیمات ماینرهای آن خیلی تاثیرگذار نبودند.
صرف نظر از انکار تیم بیت کوین ABC، آنها در واقع رهبر و پیشوای بیت کوین کش هستند و در برابر هاردفورک هر ۶ ماه یک بار بیت کوین کش مسئولند. مدیریت غیرمتمرکز زیر سایه مدل اجماع اثبات کار شکسته شد، اما این امکان وجود دارد که مدل اجماع اثبات سهام میز تحقق یابد.
شکاف در بیت کوین کش از تفاوت و واگرایی دیدگاهها و عقاید ناشی شد و جامعه بیت کوین کش تاوان سنگینی برای آن پرداخت. دلیل ایجاد شکاف بسیار مسخره بود و احتمالا در مقالهای دیگر آن را شرح خواهم داد. قاطی کردن مسائل، چالشی بود که بیت مین، یکی از حامیان اصلی بیت کوین کش، در انتهای همان سال با آن مواجه شده بود. و در نتیجه، قیمت BCH به کمترین مقدار خود سقوط کرد.
با این وجود، بیت کوین کش همچنان بزرگترین رقیب بیت کوین به شمار میآید، چرا که از پتانسیل بسیار بالایی برای رشد برخوردار است. دو سال گذشته شاهد حضور هزاران برنامه بر روی بیت کوین کش بودیم که برای ایجاد یک اکوسیستم سالم بسیار مفید هستند.
مقیاسپذیری همچنان به عنوان یکی از مشکلات بیت کوین مطرح است و شبکه لایتنینگ نتوانست به طور کامل این مشکل را برطرف کند. زمانی که بازار صعودی است، شاهد ترافیک فشرده و سنگین در شبکه بیت کوین هستیم. اما بیت کوین کش، نسخه مقیاسپذیر بیت کوین توانایی بالقوه خود را در این شرایط بالفعل میکند.
آینده اینجاست و حال ممکن است بدترین زمانها باشد، اما میتواند بهترین آن نیز باشد.
محتوای این مقاله صرفا نظر شخصی نویسنده اصلی یعنی هایپو یانگ است و ارزدیجیتال مطالب آن را تایید یا رد نمیکند.
The post داستان پیدایش بیت کوین کش appeared first on ارزدیجیتال.